[ گشت موتوری ] : آهای . . . خانم لاک آبی ، لــُپ قرمزی ، توقف کن . . . سریع بیا بغل
داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !
هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !
مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند !
و..........
روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت …
داستان هری پاتر به زبان انگلیسی(همرا باترجمه ی فارسی)
دکتر الهی قمشه ای می گوید