یک وب سرور در اصل نرم افزاری هست که مستمرا بر روی یک کامپیوتر در حال اجرا می باشد
و به سایر کامپیوتر ها این اجازه را می دهد تا اسناد
و سایر موارد موجود و مجاز را از روی آن دانلود نمایند.
نمی دانم شانس این را داشته اید تا مجموعه ای از وب سرورها را ببینید یا نه! ولی اکثر وب سرور ها
کمی عظیم و مرموز به نظر می رسند و وقتی مجموعه ای از آنها را در کنار هم برای اولین بار ببینید
حتی ممکن است از عظمتشان کمی بترسید، ضمن اینکه اکثرا اتاق هایی که تعدادی انبوه از وب سرورها
در آن قرار دارند از طریق تدابیر ویژه دمایشان معمولا پائین تر از شرایط عادی است، اما همه ی اینها دلیل نمی شود
که شما فقط یک مصرف کننده یا یک کاربر عادی در رابطه با وب سرورها باشید، اگر پیش نیازهای لازم
در اختیارتان باشد می توانید یک وب سرور در اتاق خوابتان داشته باشید!!
بقیه در ادامه ی مطــــلب...
سایتی برای طراحی حرفه ای لوگو و طرح های گرافیکی با نام cooltext
سایت قالب ساز آنلاین
توسط این سایت میتوانید برای وبلاگ خود قالب بصورت آنلاین بسازید
مرجع تخصصی کدجاوا.قالب.اسکریپت و...
طراحی آنلاین لوگو
درج متن متحرک بصورت LED
به یادتم به وسعت قلب کوچکم ، شاید کم باشد
اما قلب هرکس تمام زندگی اوست .
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ای صبا گر بگذری از کوی مهرافشان دوست / دوست ما را گو سلامی ، دل همیشه تنگ اوست .
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
همیشه سخت ترین سیلی رو از کسی میخوری که روزی بهترین
نوازشگرت بود .
بقیه در ادامه ی مطلب...
سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.
قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.
این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان
شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد
و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)
حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود
این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان
جواب این معما در ادامه ی مطـلب....
بقیه عکس ها در ادامه ی مطلب...
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند...
زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بی درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند.
دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام زاهد که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد: « من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.»